حس بودنت تمام احساسم راجریحه دارکرده است اخرمگرمی شود....

یکی هست که نبودنش عین بودن است...

            مگرمی شود؟

ای که وصفت کرده اندبه ابوالشفیق...

پدرمهربان ترازپدربیااینجایخبندان شده پاهایم مدام سرمی خوردو

دست هایم ازسوزسرمادرهم گره شده است

          بس است دیگربیا...